کد مطلب:276942 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

علامات ده گانه ظهور
همانگونه كه ملاحظه فرمودید در خطبه ی افتخاریه ی امیرالمؤمنین علیه السلام برای ظهور



[ صفحه 288]



حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) ده علامت ذكر شده است، كه ما به ترتیب یكایك آنها را برای اطلاع خواننده ی عزیز مختصرا توضیح می دهیم.

علامت اول: درباره ی علامت اول، یا نخستین علائم ظهور حضرت بقیة الله - عجل الله تعالی فرجه - در روایات به اختلاف سخن رفته است.

در برخی از روایات نخستین علامت، تخریق زوایا (یعنی: حفر كانالهای عریض و طویل در راه های ورودی بكوفه) ذكر شده، و در برخی از روایات نخستین علامت، طلوع ستاره دنباله دار ذكر گردیده، و در برخی از روایات هم، چنانكه در اینجا (یعنی: در خطبه ی افتخاریه) ملاحظه نمودید «تحریف رایات» یعنی: مبدل كردن پرچمها و تعویض آن در كوچه های كوفه آمده است، و ظاهرا علت این اختلاف كثرت نقل حدیث و یا عدم دقت نساخ، در ضبط آن بوده است.

به هر حال گرچه نسخه های كتابها مختلف است، اما در عین حال هدف مشخص است، زیرا: برداشتی كه از كل حدیث بدست می آید این است كه: یكی از علامات ظهور وقوع حوادث ناخوش آیند در عراق، و قتل و كشتار مردم این سرزمین، و حكومت كردن مشتی اراذل و اوباش بر جان و مال و ناموس مردم این سامان است. و در هر صورت اگر عبارت عربی حدیث (تحریف الرایات) صحیح باشد مقصود از آن، كنایه از تغییر قوانین متقنه ی اسلام، و ظهور كفر، و تسلط اجانب بر سرنوشت مردم عراق، و نابسامانیهای اخلاقی و اجتماعی و مفاسد بیش از حد و اندازه در این سرزمین اسلامی است چه آنكه «تحریف» بمعنی تعویض و جابجا كردن است «راغب اصفهانی» در «مفردات»در معنای كلمه ی تحریف، در ماده ی «حرف» چنین می نویسد:«تحریف الشی ء» برگرداندن شكل و حالت چیزی است، مثل؛ تحریف القلم - یعنی تراشیدن قلم و تغییر شكل دادن آن، و نیز می گوید: تحریف كلام، به یك طرف بردن آن است.

علی هذا- اگر عبارت عربی حدیث درست باشد و كسانی كه كتابها را در زمان پیش از ظهور چاپ رونویسی می كرده اند اشتباه نكرده باشند، منظور از (تحریف رایات) كنایه از ظهور كفر است، ولی همانطوری كه گفتیم مشكل این است كه: نسخه ها مختلف است و در بعضی از روایات دیگر (تحریق رایات) یعنی سوزاندن پرچمها در كوچه های



[ صفحه 289]



كوفه آمده است، و بنابراین اگر عبارت دوم درست باشد، كنایه از زد و خورد و تظاهرات و اجتماع احزاب مختلف، یا وقومع جنگ بین دو طایفه و دو حزب، و یا اشاره به لشكركشی (سیدحسنی) به عراق و شعله ور شدن آتش جنگ و برخورد لشكریان سیدحسنی با سفیانی در كوچه های كوفه می باشد.

علامت دوم: تعطیل شدن مسجدها است كه قبلا در این باره توضیح داده ایم و دیگر بار تكرار نمی كنیم.

علامت سوم: جلوگیری از حج، و ممانعت از زیارت بیت الله الحرام است كه به جهت عدم امنیت و اختلاف دولتها و ناامن بودن راهها كسی به حج نخواهد رفت و در حدیثی كه از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله درباره ی برخی از علائم ظهور و ناامنی راه ها روایت شده چنین آمده است كه آن حضرت فرمود:

«مهدی این امت از ماست و از علامات قیام آن حضرت این است كه: هر گاه دنیا هرج و مرج شود و فتنه ها پشت سر یكدیگر ظاهر گردد و راهها قطع و ناامن شود و برخی بر برخی یورش برند، نه كبیر بر صغیر ترحم كند و نه صغیر از كبیر توقیر نماید، در آن هنگام خداوند مهدی ما را كه ازنهمین صلب حسین علیه السلام است برمیانگیزاند تا دژهای گمراهی و ضلالت و دلهای مهر شده و بیمار را بگشاید، او در آخرالزمان قیام می كند همچنانكه من در اول زمان قیام نمودم، پس زمین را پر از عدل و داد می كند چنانكه پر از ظلم و جور شده بود. [1] .

علامت چهارم: خسف زمین خراسان است، و خسف بمعنی، نگونسار شدن و واژگون گردیدن، و فرو رفتن و فرو بردن زمین است اهل خود را، قرآن مجید درباره ی «قارون» می فرماید: «فخسفنا به و بداره الارض» [2] .

ما قارون و خانه اش را به زمین فرو بردیم.

و البته در تصور معنای فرو رفتن به زمین كه قارون بدان دچار شده و كفار نیز بدان تهدید شده اند بسیار طبیعی و آسان است، زمین به دستور خدا زلزله می كند و در اثر آن



[ صفحه 290]



دهان می گشاید و هرچه را كه خدا بخواهد در خود فرو می برد.

در مورد خسف زمین خراسان نیز چنین است، ممكن است زمین لرزه شود و زمین گروهی را در خود فرو برد، و البته تاكنون چندین مرتبه زلزله های عظیم و بزرگی روی داده و زمین ده ها و صدها هزار نفر را در خود فرو برده است. ولی ظاهرا منظور از خراسان چنانكه قبلا هم گفته ایم (ایران) و مقصود از خسف، خراب شدن برخی از شهرهای ایران است نه نفس خراسان، و زمین لرزه هم امكان دارد در هر شهری اتفاق بیفتد و اختصاص به خراسان ندارد، و این امر خداوند است هرگاه بخواهد كه مردمی را متوجه نموده و از غفلت بیرون بیاورد آنها را با چنین وسائل امتحان می كند و متوجهشان می سازد.

علامت پنجم: وقوع «قذف» در سرزمین خراسان است و همانطوریكه بارها تذكر داده ایم و قبلا هم درباره ی خراسان به تفصیل سخن گفته ایم مقصود از خراسان، نفس خراسان نیست مراد از آن مملكت ایران است و اما «قذف» چنانكه بر ارباب فضل و دانش و اهل نظر پوشیده نیست به معنی: انداختن چیزی و رها كردن آن است.

در قرآن كریم در سرگذشت حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام می خوانیم كه خداوند به مادر موسی وحی نمود «أن أقذفیه فی التابوت فاقذفیه فی الیم» [3] «موسی را در تابوت (صندوق) بگذار و آنرا به دریا بینداز».

و معلوم است كه مراد از این انداختن، انداختن معمولی نیست، زیرا در آیات قرآن محلی یافت نمی شود كه مراد از «قذف» یعنی: (انداختن) انداختن معمولی باشد، و همچنین در آیات قرآن نمی توان موردی پیدا كرد كه مراد از انداختن، انداختن غیر محسوس باشد بلكه در هر موردی كه كلمه ی (قذف) به كار رفته به معنی انداختن محسوس به كار رفته است چه انداختن ظاهری و مادی و چه معنوی بوده باشد.

بنابراین تردیدی نیست كه وقوع (قذف) در سرزمین خراسان یعنی ایران، قذف معمولی نیست بلكه مراد از آن پرتاب كردن و رها كردن چیزی است كه هم شامل قذف است و هم مشمول خسف، و روی این بیان دور نیست كه وقوع قذف كنایه از



[ صفحه 291]



پرتاب موشكها و خراب شدن برخی از شهرها و پریشان شدن مردم آن شهرها و متفرق شدن آنان و مهاجرت به شهرهای دیگر باشد.

علامت ششم: طلوع ستاره ی دنباله دار است، كه قبلا درباره ی این علامت صحبت كرده ایم و حدیث مفضلی هم، دراین باره از امیرالمؤمنین علیه السلام رسیده است كه بزودی آن را ذكر خواهیم نمود.

علامت هفتم: نزدیك شدن ستاره ها به یكدیگر است كه تشخیص و شناخت این علامت مربوط به منجمین و ستاره شناسان است و از علم نجوم معلوم می شود.

علامت هشتم: هرج و مرج در دنیاست، كه هركس هر كسی شود و هر كس هر كاری كه دلش خواست انجام دهد و دادخواه و فریاد رسی نباشد، مرحوم سید طاووس در كتاب «الملاحم و الفتن» در حدیثی از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله روایت كرده است كه آن حضرت فرمود: قبل از قیامت (صغری) یعنی: (پیش از ظهور حضرت ولی عصر- عجل الله تعالی فرجه -) هرج است، گفتند یا رسول الله هرج چیست؟ فرمود: كشتن، گفتند یا رسول الله یعنی بیشتر از زمان فعلی ما كشته می شوند؟ فرمود: منظور نه این است كه شما را كفار می كشند، بلكه كار بجائی می رسد كه انسان همسایه و برادر و پسر عموی خود را می كشد!! پرسیدند یا رسول الله آیا عقل ندارند؟ فرمود: عقل مردم در آن زمان (بر اثر هواهای نفسانی) گرفته می شود، و بجای عقلاء افرادی می نشینند كه گمان می كنند كسی هستند و شخصیتی دارند!) [4] .

علامت نهم: قتل و كشتار و خونریزی بسیار است، كه مردم دنیا با خیالات فاسد و طمع بستن به دنیای مادی دو روزه و رسیدن به قدرت و یا به واسطه ی پیدایش بدعتها و احزاب، و اختلاف مذاهب و درگیری احزاب و دشمنی با همدیگر و احداث فتنه ها و جنگها یكدیگر را به قتل می رسانند.

علامت دهم: «نهب» و غارت اموال است، كه برخی از مردم بر برخی دیگر یورش برند و با زور و قلدری اموال یكدیگر را غارت نمایند، و یا دولتهای جور به جان یكدیگر بیفتند و برای تأمین مصالح كشور خود مردم را غارت كنند و از سخن حضرت كه



[ صفحه 292]



فرموده است «وقتل و نهب» چنین استفاده می شود كه قتل و كشتار بوسیله ی شعله ور شدن آتش جنگ، و غارت اموال به سبب همان تأمین مخارج جنگ است كه دولتها ناچار می شوند برای اینكه عقب نیفتند و در جنگ شكست نخورند مالیاتی را بر دوش ملتها می گذارند و از این طریق بودجه ی هنگفتی را به خاطر هزینه های جنگی وضع می نمایند، و اموال مردم را به غارت می رود.

آری: سپس وقتی كه این علائم ده گانه تمام شد، آنگاه قائم بحق، قیام می كند و دشمنان خدا را بقتل می رساند و زمین را به خواست خدا پر از عدل و داد می نماید (انشاء الله تعالی و جعلنا من أنصاره و أعوانه)


[1] بحارالانوار ج 52 ص 267، 266 و منتخب الاثر ص 85 و بشارةالاسلام ص 24 و الحاوي للفتاوي ج 2 ص 137 با عبارتي ديگر.

[2] سوره ي قصص، آيه ي 81.

[3] سوره ي طه، آيه 39.

[4] الملاحم و الفتن ص 157، 156 باب 3- طبع منشورات الرضي.